سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااامممممممممممممممممممم
آیا هنوز کسی وب گردی میکنه؟آیا هنوز کسی وبلاگ نویسی میکنه؟
من هیچوقت فکرشو نمیکردم چیزی بیاد که باعث بشه من یک هفته به وبلاگم سر نزنم!ولی خب خرابی رایانه باعث شد دلبستگیم بخاطر سخت شدن ارتباطم با نت کم بشه و بالاخره با اومدن برنامه های گوشی مخصوصا اینستگرام باعث شدند که حتی چندماه هم پست نذارم تو وبلاگم ولی خداروشکر که هنوزم هستم و وبلاگمم سرجاشه:)
راستی سال نوتون با تاخیر فراوون مبارک باشه.عکسای زیادی گرفتم که دلم میخواست حتما بذارمشون تو وبلاگم
به قول این شعره گر نباشم روزگاری ، این بماند یادگاری
پیر شدم تا F1 روی تخم مرغ بیاد توی عکس(وااااای دلم برای این شکلکها تنگ شده بود)
سال1395 هم با حضور خانواده و با غیاب بعضی های دیگه شروع شد.اولین سالی که مادربزرگم پیشمون نبود
عید مرده ها که میدونید چیه جریانش؟ این عکس هم مربوط به همون پنج شنبه آخرسال هست
خبر که دارید من خوزستانیم، نه لرم نه بختیاریم نه عربم نه ترکم نه بلوچم و نه..... بلکه من دزفولیم و ساکن دزفول هستم.جایی که قدیمی ترین پل جهان که هنوز قابل عبور هست رو داره و سوغاتش کلوچه و پرتقال است.
با مادر رفته بودیم خرید که این شکوفه های پرتقال نظرمو جلب کرد و لبخند به لبم!موقع خرید به مامانم اشاره دادم و به فروشنده گفت اینو هم بذارید بخاطر دخترم که خوشش اومده . فروشنده وقتی دید کارجالبی کرده گفت که گذاشتم مردم ببینن و این حرفا ولی چشم میذارمش.ولی دیگه خودم دلم نیومد.گفتم ازش عکس میگیرم تا بمونه تو مغازه و مردمم شاید خوششون بیاد از دیدنش.
ماشالله به این دختر با درک و فهم (خودمو میگم ها)
خب بریم سراغ گشت و گزار
به اینا میگن آسیاب های آبی،الان که دیگه کار نمیکنند ولی به صورت موزه ازشون میشه دیدن کرد.ما هم مهمونای نوروزیمون رو بردیم ازاونجا دیدن کنن و خیلی هم خوششون اومد.
اینم زیر پل جدید(شریعتی)هست و تو رستوران کنار آب که اگه خبرداشته باشید با سیلی که چندروز پیش اومد همه رستوران های ساحلی و تفریحگاهها تخریب شدند.
از سوغاتی های دزفول یادم رفت به میوه درخت صدر(کُنار) و صنایع دستی اشاره کنم.
که البته اینا یه ردیفشون سبز و نارس هست و یه ردیف هم انقد موندن روی درخت تا غیرقابل استفاده شدند.
حالا این دو نایلون همشون از این درخت بزرگه،ماشالله
غروب دربی!
غروب در پایگاه هوایی چهارم شکاری دزفول
اینم از دریاچه پشت سد دز
طبیعت زیبای منطقه شهیون و اف یک خانوم
عکاس: دخترخواهرم
خیلیا هم هستن فرق گل لاله و شقایق رو نمیدونن.این هردوتاشه.سمت راستی گل لاله
یک سرزمین اطراف شهر شوش وجود داره که پر از خاطرات جنگ هست و انقد خالیه که حالی متفاوت داره.بهش میگن فکه....جایی که تا چشم کار میکنه پر از رمل و شن و تپه هست،جاییه که هنوزم هرازچندگاهی خبرمیارن که پای یه بچه موقع بازی رفته رو مین های اجا مونده از جنگ.
تا چشم کار میکرد کویر بود.جایی فوق العاده برای کسی مثل من که کویر ندیدن و از این شن ها دوست دارند ولی خب باید مراقب بود که وقتی مثل ما کلی آدم سوارماشین میشید تو این تپه ها گیرنکنید.
دو ساعت تو کویر علاف بودیم و من یاد فیلم خیلی دور خیلی نزدیک افتادم و مرگو تو چندقدیمیم حس میکردم و البته زنده به گور شدن(شوخی میکنم)به همین علت از بس نگران بودم که چیپس باز کردم تا آخرین چیپس عمرمو بخورم خخخخ
ووووووو بالاخره از دوردست ها عشایر به دادمون رسیدن و نجاتمون دادن .البته بابامو میشناختن و بعدش رفتیم تو چادرشون مهمونی...بنده خداها کامیون ها میومدن براشون آب میوردن و باید بشکه هارو از اونجا پر کنن.
خب خلاصه...چخبر؟
خبر دارید دو مدل کفش اسپرت مد شده؟ به پای این بنر دقت کنید....محل: نور آباد
بعد از عید رفتیم شیراز و دیلم
سعدیه
پرواز هواپیما در شیراز
ایشون که معرف حضورتون هست؟ چاغاله بادوم
گُـــــــــــــــــــــــــــــــل در باغ ارم
گُــــــــــــــــــــــــــــــــــــل در ارگ کریم خان زند
ای جوووونم عشق منه اییییییییییییییییییین.از شیراز خریدمش
میگن بستنی های بابابستنی معروفه تو شیراز!
نوبرانه توت فرنگی و آلوچه سبز تررررررششش
دیگه فکر نمیکنم عکسی مونده باشه.
دووووووووووووووووستتون دارم.تولدمم نزدیکه
پست بعدی از آنچه فکر میکنید به شما نزدیک تر است